«سه‌شنبه‌های تکریم» در منزل شهید معماریان/مادر شهیدی که با حمایت خیرین 600 خانواده را تحت پوشش قرار داده است
«سه‌شنبه‌هاي تکريم» در منزل شهيد معماريان/مادر شهيدي که با حمايت خيرين 600 خانواده را تحت پوشش قرار داده است

«سه‌شنبه‌های تکریم» در منزل شهید معماریان/مادر شهیدی که با حمایت خیرین 600 خانواده را تحت پوشش قرار داده است

منزل شهيد معماريان سال‌هاست که تبديل به حسينيه و مرکز خيريه اي شده است که علاوه بر برگزاري جلسات احکام و قرآن و سخنراني و عزاداري، محلي براي کمک و دستگيري از نيازمندان است.
شناسه خبر : 15710 تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ زمان انتشار : ۰۸:۰۴

به گزارش ستاد ارتباطات رسانه ای (فهما) از استان قم، «اشرف سادات منتظری» مادر شهید «محمد معماریان» در طرح «سه شنبه های تکریم» این هفته با اشاره به خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: در محرم سال ۶۵ در پی حادثه‌ای از ناحیه پا به شدت آسیب دیدم  و پایم را آتل بستند. از اینکه نتوانستم به نحو شایسته در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) شرکت کنم، به درگاه خداوند ابراز ناراحتی کرده و طلب شفا کردم.


وی افزود: صبح روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا در عالم رؤیا دیدم چند نفر از شهدای عزیز از جمله فرزندم محمد در مسجد المهدی قم به دیدارم آمده و محمد پس از گفت‌وگو شال سبزی را که از خدمت سالار شهیدان آورده بود، روی پایم قرار داد؛ از خواب که بیدار شدم در کمال شگفتی دیگر دردی احساس نمی‌کردم.


مادر شهید معماریان ادامه داد: خبر این ماجرا به محضر آیت‌الله گلپایگانی(ره) رسید و پس از شرح آن موضوع شال خوشبوی معطر به عطر حسینی(ع) مورد تصدیق ایشان قرار گرفت و ایشان نیز مقداری از تربت کربلا را کنار شال گذاشتن و از آن پس منزل ما مامنی شد برا گرفتاران و نیازمندان.


وی در ادامه به بیان برخی ویژگی های این شهید بزرگوار پرداخت و افزود: محمد احترام ویژه ای برای والدین خود قائل بود. تمام کارهای خانه را همچون یک دختر برایم انجام می داد، با این حال در وصیت نامه هاش قید کرده بود که کم کاری های مرا حلال کنید.


وی ادامه داد: محمد از 8 سالگی دیگر نماز قضایی نداشت و از 10 سالگی هر سه وعده نمازش را در مسجد و به جماعت می خواند.


مادر شهید محمد معماریان با اشاره به خاطره ای در این خصوص گفت: محمد، 8 سال داشت. یک روز صبح از خواب بیدار شده بود و گریه می‌کرد. تعجب کردم. فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد می‌کند. کنارش رفتم و نوازشش کردم. گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: هوا روشن شده و من نمازم را نخوانده‌ام. انگار خواب مرگ رفته‌ام که نمازم قضا شد. در حالی که محمد فقط 8 سال داشت، اما نمازش هرگز قضا نمی‌شد.


مادر شهید معماریان در ادامه افزود: شهید محمد معماریان در 13 سالگی عازم جبهه شد و قبل از رسیدن به سن 17 سالگی به شهادت رسید. او قبل از شهادتش محل دفن خود در گلزار شهدا را نشان داده بود.


گفتنی است منزل این شهید بزرگوار، علاوه بر برگزاری جلسات احکام و قرآن و سخنرانی و عزاداری، محلی برای کمک و دستگیری از نیازمندان است.این منزل محل کارهای خیری است که زوج‌های جوان و خانواده‌های کم‌برخوردار و محروم از آن منتفع می‌شوند. این مادر شهید، با حمایت خیرین مختلف، 600 خانوار را زیر پوشش دارد.